ژاپن

پس از اینکه یک موجود کوچک سخنگو از طریق دهانش به بدن او نفوذ پیدا می کند، کافکا هیبینو توانایی تبدیل شدن به هیولایی وحشتناک را به دست می آورد که توسط نیروی دفاعی "کایجو شماره 8" نامیده می شود. کافکا در حالی که در فرم هیولایی خود قرار دارد، میتواند کاملا آگاه باقی بماند، او با این قدرت مافوق بشری که به دست می آورد سعی می کند که عضوی از سازمانی شود که کایجو ها را از بین می برند، تا از این طریق بتواند به قولی که به دوست دوران کودکی اش داده، عمل کند.

پسری جوان و ساده لوح به تنهایی راهی جاده می شود تا مادر سرکش خود را پیدا کند.

یوکی ایتوسه دانشجوی ناشنوای دانشگاهی است که دنیایش از تولد در سکوت فرو رفته است. او تمام عمرش را در همان‌جا زندگی کرده و تنها با دوست نزدیکش رین فوجیشیرو ارتباط برقرار می‌کند.

داستان دختری به‌نام آکاری که در یک تصادف چشمان خود را از دست می‌دهد اما به زندگی و لذت‌های کوچکش ادامه می‌دهد. آکاری خانواده خود را نیز از دست داده تا اینکه...

یک مادر و دختر 6 ساله اش به آپارتمانی خزنده نقل مکان می کنند که تمام سطح آن توسط آب نفوذ می کند.

ماسایا کاکی یک دانشجو است، اما در مدرسه ای درس می خواند که مدرسه ایده آل او نیست. روزهای او به طور کلی باب میل نیست. یک روز او...

مردم به طور مرموزی شروع به دریافت پیام های پست صوتی از خود آینده خود می کنند که مرگ آنها را پیشگویی می کند.

چندین نفر از خود آینده خود پیام های صوتی دریافت می کنند - پیام هایی که شامل تاریخ، زمان و برخی از جزئیات مرگ آنها می شود.

یک دامپیر افسانه ای با یک خانواده متشکل از شکارچیان جایزه رقابت می کند تا زن جوانی را که ظاهراً توسط یک خون آشام ربوده شده است به خانواده اش بازگرداند.

راکورو هیزوتوم دانش آموز سال دوم دبیرستان فقط به یک چیز علاقه دارد: پیدا کردن "بازی های مزخرف" و به اتمام رساندن آنها. بنابراین وقتی او با بازی جدید VR آشنا می‌شود، مرحله مقدماتی را به پایان رسانده و مستقیماً وارد مرحله عملی می شود.

به مدت سه سال، گاتز معتقد بود که ماموریتش این است که رویای گریفیث را همراه با او دنبال کند. اما برای اینکه همتای گریفیث شود و واقعاً دوست او خوانده شود، گاتز متوجه می شود که باید گروه هاوک را ترک کند.

یک دانش آموز دبیرستانی و دوستانش توسط یک روح خبیث در یک حلقه زمانی به دام افتاده‌اند و تنها راه فرار، یافتن جسد قربانی قبلی این روح ترسناک است…

E.B، پسر نوجوان ایستر بانی، به هالیوود می رود و مصمم است که درامر یک گروه راک اند رول شود. در لس آنجلس، پس از اینکه فرد تنبلی که کارش را انجام نمی دهد، به E.B برخورد می کند، توسط فرد جذب می شود. با ماشینش

هانتر (شکارچی) فردی است که دور دنیا سفر میکند و هر جور ماموریت خطرناکی را انجام میدهد. از دستگیر کردن مجرم ها گرفته تا کنجکاوی و جستجوی سرزمین های ناشناخته به دنبال گنج. گون پسر جوانی است که پدرش چندین سال پیش، وقتی که یه هانتر بوده، ناپدید شده. گون باور دارد که اگر بتواند پا جای پای پدرش بگذارد، ممکن است روزی بتواند دوباره به او بپیوندد. بعد از اینکه گون 12 ساله میشود، خانه را ترک میکند و در آزمون هانتری شرکت میکند.

پس از آن که ناکاجیما آتسوشی از یتیم خانه بیرون انداخته شد و فردی بی خانمان، گرسنه و سرگردان شده بود، با دزای اوسامو و دستیارش کونیکادا که کارآگاه های ویژه ای بودند که برای حل معماهای فراتر از توان انسان های عادی بود، آشنا میشود. آنها به دنبال ببری هستند که آخرین بار در نزدیکی آتسوشی دیده شده بود. به همین دلیل آتسوشی با کاراگاه ها همراه شد تا به حل معما کمک کند و …

از آنجایی که کارل بلک این فرصت را پیدا می‌کند که خانواده‌اش را به امید زندگی بهتر از شیکاگو نقل مکان کند، ورود آنها به بورلی هیلز با پاکسازی سالانه آن شهر، جایی که همه جنایت‌ها برای دوازده ساعت قانونی است، همزمان می‌شود.

جوان ساده لوح جو یانگ برای بازی در فیلم استخدام می شود.

قهرمان داستان، باکی هانما، با تمرکز شدید تمرین می کند تا آنقدر قوی شود که از پدرش، یوجیرو هانما، قوی ترین مبارز جهان، پیشی بگیرد.